ما کتاب میخونیم برای افزایش عقل ؟ نه بلکه کتاب میخونیم تا ذهن بهتری داشته باشیم مادامی که ذهن ما فعال نباشه رشد ما اتفاقیه یعنی هر غلطی تو این دنیا میکنیم بر اساس جبره و هر کاری میکنیم مثل قایقی میمونه که تو وسط دریا امواج حرکتش میدن و به این ور و اون ور میبرنش ای کاش میتونستیم بهتر تصمیم بگیریم اما این ای کاش ها رو کاشتن و لی چیزی سبز نشد باید جسور باشید و تصمیم بگیرید از همین لحظه شروع کنید و زندگی خودتون رو رونق ببخشید این که گردن بابا مامان خاله عمو بندازیم هیچ تغییری در ما ایجاد نمیکنه هیچ اثربخشی نداره بهتره خودتون رو رشد بدید و  رشد شما با یادگیری و کتاب خوندن بیشتر از هرچیز دیگری اتفاق میوفته


کیمیا کتاب

امکان ندارد این کتاب را بخوانی و بعد از آن، همان آدم دیروز بمانی! من که واقعا تغییر را احساس می‌کنم. اینکه آدم پر‌ترین رمان یک ملت را هم بخواند، خودش یک مزیت مهم دیگر کتاب است. چون در اینصورت می‌دانی که کرم مطالعه‌های ترکیه چه چیزی قطعا به گوش‌شون خورده! و این یعنی پیشرفت یعنی صعود فرهنگی ‌. ساختار کتاب بسیار جالب است اما بافت آن‌ را زیاد دوست نداشتم. خیلی زیاد از حد توضیح داده، احساس می‌کنم نویسنده داره به شعور من خواننده توهین می‌کنه. عاقلان را اشارتی کافی‌است . اینکه از مولانا بگوییم، از مولانا بنویسیم، و از مولانا بخوانیم را خیلی دوست دارم. گاهی وقت‌ها همین چیزای ساده باعث میشه آدم احساس کنه غیر از تورم اقتصادی و بیکاری، یه نصیب‌های دیگری هم از ایرانی بودن خودش برده


کیمیا کتاب

سلام من کیمیا هستم علاقه مند به کتاب دوستدار کتاب شب و روز در فکر کتاب هستم هر جایی که کتاب باشد کیمیا هم هست همیشه یادتون باشه من دوست دارم جایی برم که کتاب هست مثلا بهتون یه نمونه مثال بزنم کتابخونه جایی که واقعا من آرامش دارم وقتی کتاب خونه میرم به سختی می تونید من را از کتابخانه بیارید بیرون پدر و مادرم بارها به من زنگ می‌زنند و می‌گویند که بیا خانه بیا خانه شام بخورد یا خانه ناهار بخورد ولی من نمیتوانم دل بکنم از کتابخانه همیشه دوست دارم در کتابخانه زندگی کنم یادم نمیاد سال گذشته که با خانواده تهران رفته بودیم رفتم به شهر کتاب  ببخشید اشهر کتاب نه به باغ کتاب رفتم و در باغ کتابی که جناب آقای مجید حسینی اون را احداث کرده بازدید کردم جایی بدی نبود جای خوبی بود ببینید جای خیلی خوبی نبود چرا چون که اونجا مناسب کتاب خواندن نیست بیشتر به درد نمی‌خورد که شما بری ساندویچ بخوری پیتزا بخوری رستوران بری آبمیوه بخوری رستوران بری و اینکه سینما به منی که به کتاب علاقه دارم و دوست دارم یه جای آرومی رو داشته باشم تا بتونم کتاب بخونم نمیخوره چون اونجا سر و صدا خیلی زیاد اونجا اصلاً تو نمیتونی تمرکز کنید از آقای مجید حسینی بابت این کار ممنونم اما میتونم بگم که زمین به این بزرگی تلف شد برای یک رستوران یک جایی که به درد بچه ها میخوره به کتابخانه یک انتقادی هم دارم در پشت این ساختمان کتابخانه ملی هست که به درد همه قشر کتابخوان میخوره اما متاسفانه اجازه ورود به بچه‌های هم سن و سال من را نمی‌دهند من دوست داشتم یه جایی مثل کتابخانه ملی بتونم وارد بشم و به کتاب خوندن هایم ادامه بدم


کیمیا کتاب

سلام به عزیزان دل

من کیمیا هستم دیوانه کتاب ! عاشق کتاب نه !!!! دیوانه کتاب

مثلا شما وقتی بستنی میبینی خیلی خوشحال میشی خب ؟ من همون حس و نسبت به کتاب دارم

 

از وقتی 4 سالم پدر عزیزم منو با کتاب آشنا کرد و باعث شد روزانه غرق در کتاب بشم

 

از کتاب های مدرسه بیزارم نمیدونم چرا ولی حس خوبی بهم نمیده

 

کتاب های مدرسه فکر میکنن ما ربات هستیم و فقط میخوان یک سری اطلاعات رو به ما منتقل کنند حالا بگذریم


دوستان امروز داشتم کتاب ملت عشق رو میخوندم در سن 26 سالگی اثر شاهکار شافاک الیف ترکی که با این رمان کل دنیا و جامعه کتابخوانی رو دگرگون کرده

 

تا حدی این کتاب ملت عشق پر بوده که دیجیکالا حاضر شده 10 میلیارد تومن از این کتاب پر رو انتشارات ققنوس پیش کنه!!!!!

 

این کتاب رو میتونید تو میدون انقلاب به راحتی و فراوون پیدا کنید

 

اگه عشق سفر هستید یا خیلی سرتون شلوغه پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو به صورت صوتی تهیه کنید خیلی راحت تو دستگاه فلش میریزی و میزنی به ضبظ ماشین و تا آستارا بدون توقف میری البته از تهران !


ولی انصافا اگه این مطلب و خوندی و باعث شد کتاب الیف شاکاف جیگر رو بخونی ختما بیا تو نظرات بهم بگو تا منم از رسالتی که دارم لذت ببرم


یکی از دوستان میگفت کتاب ملت عشق بهترین کتاب دنیاست اما من این حرف و قبول ندارم درسته الیف شاکاف بنده خدا زحمت زیادی برای این کتاب کشیده اما نه تا حدی که بخوایم بهش بگیم بهترین کتاب دنیا ! بهترین کتاب دنیا از نظر من کتاب کیمیاگر هست این کتاب رو وقتی میخونی از خود بیخود میشی و همه دنیا و مشکلاتش از یادت میره


همیشه سعی کنید چیزی رو بخونید که دیگران توصیه میکنند این دیگران هم افرادی باشن که به دانش و فکرشون اطمینان دارید وبلاگ خوانی هم یکی از راه هایی هست که میشه نتایج خوبی ازش درآورد


کیمیا کتاب

این کاری که در ایالت‌های دیگه می‌شده جزئیاتش حالا خیلی مهم نیست من درست متوجه نشده باشه مهم اینه که یک فرصت دیگری داده می شده به زندانیان در تگزاس ولی برعکس حتی میگن خیلی عادی بود خیلی معمولی بود برای قاضی هایی که حتی قبل از اینکه زندانی درخواست تجدید نظر بده و تاریخ ادامه مشخص کند و آمار اعدام که بالا بود از این یک سری موسسه غیرانتفاعی هم درست می‌شود که می‌آمدند خدمات حقوقی رایگان می‌دادند به زندانیان محکوم به اعدام کارشون هم سخت بود و چون خیلی وقت خودشو نمیدونستم که موکلش اون گناهکاره ولی باید می‌آمدند دادگاه روانه می‌کردند که ایشان مثلاً محاکمه عادلانه بوده میای دوباره محاکمه کنید یا اینکه بین ببریم وکلای جوان و آرمان‌گرا جذب این کار می شدند دو تا از همین آدم‌های بودیم که پرونده دیوید sense ۴۵ روز مونده به تاریخی که قرار بود اعدام بشه آمد زیردست شد آن وقت کم طبق معمول شیرجه زدن سریع توکار دیوانه وار هزاران صفحه مدرک و متن رو خوندن از محاکمه ها از پرونده‌های متعددی که دفتر دادستانی داشت هر چه بیشتر خوندن پریشان تر شدن نوع شواهدی که علیه موکلش وجود داشت یعنی شهادت زندانی و از او و جای دندون این معروف بودند به این آدم‌های اهل قانون که شواهد غیرقابل اعتمادی استضمن اینکه مدارک دیگری هم بود که تحویل وکلا نداده بودند از جمله دهها گزارش پلیس که به نظر می‌رسید که مغایر ممکنه باشند با این نظریه آدمکش اجیر کردند یکی از مظنونان های اولیه پلیس و چند نفر گزارش شده که امشب توپاک دیدن مسئله شاه دایم بعدا گفته بودند که دیدین بالاخره کشتن این سه نفر را هم زده گزارش‌های دیگری بود که ادعا می‌کرد مقتولین شدیداً معتاد بودند یک شاعر گفته بود و شب دوستش رفته بوده پارک از کنتس هزار دلار بابت مواد مخدر بگیر هزار دلاری که بدهکار بوده حتی در گزارش خود از حرف های متناقضی که پدر کنت زده بود که یکی از همین نوجوانان کشته شدن پسر که کشته شده بود همان موقع جلوی درست انجام نشده بودند چیزی نشون داده بود


کیمیا کتاب

این کاری که در ایالت‌های دیگه می‌شده جزئیاتش حالا خیلی مهم نیست من درست متوجه نشده باشه مهم اینه که یک فرصت دیگری داده می شده به زندانیان در تگزاس ولی برعکس حتی میگن خیلی عادی بود خیلی معمولی بود برای قاضی هایی که حتی قبل از اینکه زندانی درخواست تجدید نظر بده و تاریخ ادامه مشخص کند و آمار اعدام که بالا بود از این یک سری موسسه غیرانتفاعی هم درست می‌شود که می‌آمدند خدمات حقوقی رایگان می‌دادند به زندانیان محکوم به اعدام کارشون هم سخت بود و چون خیلی وقت خودشو نمیدونستم که موکلش اون گناهکاره ولی باید می‌آمدند دادگاه روانه می‌کردند که ایشان مثلاً محاکمه عادلانه بوده میای دوباره محاکمه کنید یا اینکه بین ببریم وکلای جوان و آرمان‌گرا جذب این کار می شدند دو تا از همین آدم‌های بودیم که پرونده دیوید sense ۴۵ روز مونده به تاریخی که قرار بود اعدام بشه آمد زیردست شد آن وقت کم طبق معمول شیرجه زدن سریع توکار دیوانه وار هزاران صفحه مدرک و متن رو خوندن از محاکمه ها از پرونده‌های متعددی که دفتر دادستانی داشت هر چه بیشتر خوندن پریشان تر شدن نوع شواهدی که علیه موکلش وجود داشت یعنی شهادت زندانی و از او و جای دندون این معروف بودند به این آدم‌های اهل قانون که شواهد غیرقابل اعتمادی استضمن اینکه مدارک دیگری هم بود که تحویل وکلا نداده بودند از جمله دهها گزارش پلیس که به نظر می‌رسید که مغایر ممکنه باشند با این نظریه آدمکش اجیر کردند یکی از مظنونان های اولیه پلیس و چند نفر گزارش شده که امشب توپاک دیدن مسئله شاه دایم بعدا گفته بودند که دیدین بالاخره کشتن این سه نفر را هم زده گزارش‌های دیگری بود که ادعا می‌کرد مقتولین شدیداً معتاد بودند یک شاعر گفته بود و شب دوستش رفته بوده پارک از کنتس هزار دلار بابت مواد مخدر بگیر هزار دلاری که بدهکار بوده حتی در گزارش خود از حرف های متناقضی که پدر کنت زده بود که یکی از همین نوجوانان کشته شدن پسر که کشته شده بود همان موقع جلوی درست انجام نشده بودند چیزی نشون داده بود


کیمیا کتاب

ما کتاب میخونیم برای افزایش عقل ؟ نه بلکه کتاب میخونیم تا ذهن بهتری داشته باشیم مادامی که ذهن ما فعال نباشه رشد ما اتفاقیه یعنی هر غلطی تو این دنیا میکنیم بر اساس جبره و هر کاری میکنیم مثل قایقی میمونه که تو وسط دریا امواج حرکتش میدن و به این ور و اون ور میبرنش ای کاش میتونستیم بهتر تصمیم بگیریم اما این ای کاش ها رو کاشتن و لی چیزی سبز نشد باید جسور باشید و تصمیم بگیرید از همین لحظه شروع کنید و زندگی خودتون رو رونق ببخشید این که گردن بابا مامان خاله عمو بندازیم هیچ تغییری در ما ایجاد نمیکنه هیچ اثربخشی نداره بهتره خودتون رو رشد بدید و  رشد شما با یادگیری و کتاب خوندن بیشتر از هرچیز دیگری اتفاق میوفته


کیمیا کتاب

امکان ندارد این کتاب را بخوانی و بعد از آن، همان آدم دیروز بمانی! من که واقعا تغییر را احساس می‌کنم. اینکه آدم پر‌ترین رمان یک ملت را هم بخواند، خودش یک مزیت مهم دیگر کتاب است. چون در اینصورت می‌دانی که کرم مطالعه‌های ترکیه چه چیزی قطعا به گوش‌شون خورده! و این یعنی پیشرفت یعنی صعود فرهنگی ‌. ساختار کتاب بسیار جالب است اما بافت آن‌ را زیاد دوست نداشتم. خیلی زیاد از حد توضیح داده، احساس می‌کنم نویسنده داره به شعور من خواننده توهین می‌کنه. عاقلان را اشارتی کافی‌است . اینکه از مولانا بگوییم، از مولانا بنویسیم، و از مولانا بخوانیم را خیلی دوست دارم. گاهی وقت‌ها همین چیزای ساده باعث میشه آدم احساس کنه غیر از تورم اقتصادی و بیکاری، یه نصیب‌های دیگری هم از ایرانی بودن خودش برده


کیمیا کتاب

سلام من کیمیا هستم علاقه مند به کتاب دوستدار کتاب شب و روز در فکر کتاب هستم هر جایی که کتاب باشد کیمیا هم هست همیشه یادتون باشه من دوست دارم جایی برم که کتاب هست مثلا بهتون یه نمونه مثال بزنم کتابخونه جایی که واقعا من آرامش دارم وقتی کتاب خونه میرم به سختی می تونید من را از کتابخانه بیارید بیرون پدر و مادرم بارها به من زنگ می‌زنند و می‌گویند که بیا خانه بیا خانه شام بخورد یا خانه ناهار بخورد ولی من نمیتوانم دل بکنم از کتابخانه همیشه دوست دارم در کتابخانه زندگی کنم یادم نمیاد سال گذشته که با خانواده تهران رفته بودیم رفتم به شهر کتاب  ببخشید اشهر کتاب نه به باغ کتاب رفتم و در باغ کتابی که جناب آقای مجید حسینی اون را احداث کرده بازدید کردم جایی بدی نبود جای خوبی بود ببینید جای خیلی خوبی نبود چرا چون که اونجا مناسب کتاب خواندن نیست بیشتر به درد نمی‌خورد که شما بری ساندویچ بخوری پیتزا بخوری رستوران بری آبمیوه بخوری رستوران بری و اینکه سینما به منی که به کتاب علاقه دارم و دوست دارم یه جای آرومی رو داشته باشم تا بتونم کتاب بخونم نمیخوره چون اونجا سر و صدا خیلی زیاد اونجا اصلاً تو نمیتونی تمرکز کنید از آقای مجید حسینی بابت این کار ممنونم اما میتونم بگم که زمین به این بزرگی تلف شد برای یک رستوران یک جایی که به درد بچه ها میخوره به کتابخانه یک انتقادی هم دارم در پشت این ساختمان کتابخانه ملی هست که به درد همه قشر کتابخوان میخوره اما متاسفانه اجازه ورود به بچه‌های هم سن و سال من را نمی‌دهند من دوست داشتم یه جایی مثل کتابخانه ملی بتونم وارد بشم و به کتاب خوندن هایم ادامه بدم


کیمیا کتاب

سلام به عزیزان دل

من کیمیا هستم دیوانه کتاب ! عاشق کتاب نه !!!! دیوانه کتاب

مثلا شما وقتی بستنی میبینی خیلی خوشحال میشی خب ؟ من همون حس و نسبت به کتاب دارم

 

از وقتی 4 سالم پدر عزیزم منو با کتاب آشنا کرد و باعث شد روزانه غرق در کتاب بشم

 

از کتاب های مدرسه بیزارم نمیدونم چرا ولی حس خوبی بهم نمیده

 

کتاب های مدرسه فکر میکنن ما ربات هستیم و فقط میخوان یک سری اطلاعات رو به ما منتقل کنند حالا بگذریم


دوستان امروز داشتم کتاب ملت عشق رو میخوندم در سن 26 سالگی اثر شاهکار شافاک الیف ترکی که با این رمان کل دنیا و جامعه کتابخوانی رو دگرگون کرده

 

تا حدی این کتاب ملت عشق پر بوده که دیجیکالا حاضر شده 10 میلیارد تومن از این کتاب پر رو انتشارات ققنوس پیش کنه!!!!!

 

این کتاب رو میتونید تو میدون انقلاب به راحتی و فراوون پیدا کنید

 

اگه عشق سفر هستید یا خیلی سرتون شلوغه پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو به صورت صوتی تهیه کنید خیلی راحت تو دستگاه فلش میریزی و میزنی به ضبظ ماشین و تا آستارا بدون توقف میری البته از تهران !


ولی انصافا اگه این مطلب و خوندی و باعث شد کتاب الیف شاکاف جیگر رو بخونی ختما بیا تو نظرات بهم بگو تا منم از رسالتی که دارم لذت ببرم


یکی از دوستان میگفت کتاب ملت عشق بهترین کتاب دنیاست اما من این حرف و قبول ندارم درسته الیف شاکاف بنده خدا زحمت زیادی برای این کتاب کشیده اما نه تا حدی که بخوایم بهش بگیم بهترین کتاب دنیا ! بهترین کتاب دنیا از نظر من کتاب کیمیاگر هست این کتاب رو وقتی میخونی از خود بیخود میشی و همه دنیا و مشکلاتش از یادت میره


همیشه سعی کنید چیزی رو بخونید که دیگران توصیه میکنند این دیگران هم افرادی باشن که به دانش و فکرشون اطمینان دارید وبلاگ خوانی هم یکی از راه هایی هست که میشه نتایج خوبی ازش درآورد


کیمیا کتاب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رمانک پیشگیری از بيماري هاي گوش و حلق وبيني اطلاعات کامل ساعت مچی ها وبسایت رسمی امید